روباهی گریزان...افتان و خیزان می رفت . سبب پرسیدند.
گفت:شنیده ام که والی ولایت حکم کرده است که شیران را بگیرند
و در زنجیر کنند. گفتند : ای سفیه! شیر را با تو چه مناسبت است ؟
گفت : خاموش باشید که اگر حسودان به غرض بگویند که این بچه شیر
است البته گرفتار آیم و تاتفتیش حال نماید پوست از سرم کنده باشند.
سلام ... وب جالبی داری .. موفق باشی و شاد ..
الهی دلخوشی باشه پناهت گلای رازقی تن پوش راهت